زمان واریز کالابرگ ۳۵۰ و ۵۰۰ هزار تومانی دهک‌های ۱ تا ۷ در اردیبهشت‌ماه اعلام شد

حتما چشم مریم امر کنید شما رو چشامون

سلام خدایی. به کالابرگ چی میدن. اخه

سلام.اقا تورو خدا هرکی مسئول این یارانه هست یارانمونو زیاد کنید این چه وضعیتی هست کشور های خارج به مردمشون خیلی کمک میکنن حتی بعضیا هیچی ندارند منتظره این یارانه میشن تا کمکشون بشه

سلام ،بنده در نقطه ی صفر مرزی شمال استان پهناور سیستان و بلوچستان زندگی میکنم ،در جواب کسانی که اومدن از افغانستانیا دارن پشتیبانی میکنند و اون اقایی که پدرش حامد کرزی بوده یا هر چندتای دیگه که تو ارتش کشور افغانستان بودن ،اول اینکه دوست من شما اومدین تو کشورمون و از همه چی مفت و مجانی استفاده میکنید و حق مارو پای مال میکنید یعنی دولت داره خرج تونو از جیب من و امسال من میده ،اگه شما افغانیا نمیبودین اسفالت تو سیستان و بلوچستان و نقاط مرزی مون عالی بود، منازل مسکونی اجاره بهاشون توی نقاط صفر مرزی شهرستان هیرمند به ده دوازده میلیون در ماه با پول پیش پنجاه تا صد میلیون نمیرسید ،و از افغان جماعت ندیدم نمک به حرام تر ،بنده تو نقطه صفره منزلم و تا هشت نه سال با یه خانواده افغانی رفاقت داشتم ،و هر وقت میامدن براشون سنگ تمام میزاشتیم منو خانوادم و فقط بهشون گوشت گوسفند میدادیم و کباب و تنورچه میدادیم ،یعنی پایین ترین غذاشون کابلب پلو یا همون قابلی پلوی گوشت گوسفند یا گاو بود ،خلاصه سرتون درد نیارم اینا هروقت میامدن اصرار میکردن که شما مارو شرمنده کردین و بیایید افغانستان براتون جبران میکنم ،و قصدش این بود که دخترشو بگیرم ،خلاصه ما رفتیم تا بیشتر باهاشون اشنا بشیم و ببینیم کجا زندگی میکنن ،شب اول که رفتیم با اینکه کلی گوسفند داشتن حداقل بالای صد راس گوسفند و بیست تا گاو و ی گله بز دااشتن ،خلاصه برامون ی دیگ پر از سیب زمینی اوردن ،اینجا که هیچی شب دومم برامون بادمجون اوردن و ناهارم بهمون غذای گیاهی میدادن ،یا ماست و دوغ ،حالا تا اینجا که بحثی نیست و اینارو گفتم تا بدونین افغانیا چطور ادمایی هستن و چقدر مهمانوازن،البته درسته که شکم زیر پیراهنه ،و این چیزا درست نیست تعریف بشه ،خلاصه شب چهارم یا پنجم بود که این به حساب دوست و برادر دینی مون اومد با دیگ سیب زمینی همین که میخواد بشینه عذرخواهی میکنم گوزید ،ما هم ناخوداگاه خندمون گرفت ،یهویی با خشم بلند شد و گمشد برادرم که این برخوردو دید ناراحت شد گفت تو نمیتونی جلوی خندت بگیری مردی خجالت زده شد شرمندش کردی ،خلاصه ی پنج دقه ای که گذشت دیدیم اومد با اسلحه ی کلاش و گرفت ضامنو گذاشت روی رگبار و گلنگدن کشید و بهمون گفت بازم معذرت میخوام بابت تعریف این داستان ،بهمون گفت یا بگوزید یا میزنم خشابو روتون خالی میکنم ،باز من نتونستم جلومو بگیرم فک کردم سربه سرمون میزاره خندیدم خلاصه قسم خورد و قسمش این بود که زن روم طلاق باشه که نگوزید رگبار کنم تون ،یا بگوزید یا مرگو انتخاب کنید ،خلاصه در حین این مکالمات پسر عموش که باهاش دست برادری داشتیم اومد گفت چی شده گفت من گوزیدم اینا خندیدن ،خلاصه پسر عموش گفت زشته مهمانن گفت نه بکران باید بگوزن ،خلاصه پسر عموش گفت باشه هرجور خودت میفهمی همون کارو کن ،و خداحافظی کرد،من باخودم گفتم عجب ادم نامردیه ،رفت این حواسش تا پرت شد یهویی پرید روشو اول باهاش گل اویز شد دیگه ماهم بلند شدیم و خشابو اول در کردیم از رو اسلحه ش ی تیرم تو حان لوله بود و همونجا موقع درگیری خورد به سقف ولی شانس سقفش چوبی و حالت کپر مانند داشت که تیر در رفت از سقف به بیرون و کمانه نکرد ،بعدشم گرفتیمش و با شال دستو پاشو بستیم و درو بستیم و شوت کردیم شبانه از اونجا با موتور رفتیم و ی ماشین دربست کردیم بسمت نیمروز یا همون زرنج افغانستان و خودمون رسوندیم بع مرز و شبش رفتیم مهمان خانه و صبح زود هم به محض اینکه گمرک شروع کرد بع کار و اداره گذرنامه اومدیم و رد شدیم و دیگه از اون تاریخ ببعد دیگه نه اسم رفتن افغانستانو گرفتیم و نه با افغانی جماعت روی خوب نشون دادیم ،یعنی نمک به حروم تر از افغان جماعت نداریم و نداریم و نداریم، افغان جماعت اگه ازت پول بخواد فوری تورو نقد میکنه ولی اگه ایرانی ازش پول بخواد اصلا نقد نمیشه ،از یارو پول میخواستم رفتم افغانستان همین چند وقت قبل منو تحویل طالبا داد که این برا جاسوسی اومده ،ولی خدا یار بود باهامون و یکی پیدا شد توی تشکیلات شون که اصلا من اونو ندیده بودم و اونم منو ندیده بود ،ولی بنده خدا منو از چنگ شون نجاتم داد وگرنه منو میبردن داشتن زندان پُل چَرخی افغانستان ،البته ناگفته نماند که طرفی که منو نجاتم داد خودشم توی همون تشکیلات بود و خیلی بُرش داشت و هم زبانم بود ،یعنی بلوچ افغانستانی بود از طایفه ی نارویی توی همون زرنج افغانستان ،و اینارو تعریف کردم تا دوستانی که اومدن از اینا پشتیبانی میکنن بفهمن با کی هم سفره شدن ،اینا اگه دست شون برسه بخدا قسم ایرانو ویران میکنن ولی دست شون نمیرسه وگرنه خون ما هایی که توی نقاط صفری مرزیم رو بع شیشه میکردن ،برای همینم هست که همیشع میگم جانم فدای ایران و ایرانی ،جانم فدای مرزبانی و مرزبان.