علت افزایش آمار طلاق در ایران چیست؟

تعداد ازدواج در سال ۱۳۸۹، ۸۹۱ هزار و ۶۲۷ مورد بوده، اما در سال ۱۴۰۲ با کاهش نزدیک به ۵۰ درصدی به ۴۸۱ هزار و ۳۹۵ مورد رسیده است. همچنین تعداد طلاق‌ها از ۱۳۲ هزار و ۷۰۰ مورد در سال ۸۹ به ۲۰۲ هزار و ۱۸۳ مورد در سال ۱۴۰۲ رسیده که نشان از افزایش ۴۷ درصدی آن دارد.

طلاق در ایران به دلایل مختلفی شدت گرفته است، از جمله تغییرات فرهنگی و اجتماعی، مشکلات اقتصادی، نارضایتی‌های عاطفی و ارتباطی، و فشارهای روانی. همچنین، تغییر نگرش‌های نسل جدید به ازدواج و استقلال فردی بیشتر شده است. این عوامل باعث می‌شوند که افراد راحت‌تر از گذشته از رابطه خارج شوند. 

طلاق در ایران زیاد شده است. با وجود سیاست‌های تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده که دولت‌ها در نظر گرفتند به نظر می‌رسد هیچ کدام نتیجه چندانی در پی نداشته است. به طوری که بر اساس آمار طی ۷ ماه ابتدایی امسال از هر ۱۰۰ مورد ازدواج در این دوره زمانی حدود ۳۹ مورد به طلاق انجامیده است.

در بررسی داده‌ها در ۷ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۳ مشاهده می‌شود که بیشترین تعداد ازدواج و بیشترین تعداد طلاق در شهرهای تهران، مشهد، خوزستان، فارس و آذربایجان شرقی به ثبت رسیده است. در حالی که سال ۱۳۵۸ از هر ۱۰۰ ازدواج حدود ۶.۹ مورد به طلاق می‌رسید. همچنین بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران، این روند از سال ۱۳۸۹ به بعد دستخوش تغییرات محسوسی شده است. 

در این آمار آمده است، تعداد ازدواج در سال ۱۳۸۹.۸۹۱ هزار و ۶۲۷ مورد بوده اما در سال ۱۴۰۲ با کاهش نزدیک به ۵۰ درصدی به ۴۸۱ هزار و ۳۹۵ مورد رسیده است. همچنین تعداد طلاق‌ها از ۱۳۲ هزار و ۷۰۰ مورد در سال ۸۹ به ۲۰۲ هزار و ۱۸۳ مورد در سال ۱۴۰۲ رسیده که نشان از افزایش ۴۷ درصدی آن دارد. 

اما چرا با افزایش آمار طلاق در این مدت مواجه شدیم؟ در حالی که تمام سیستم‌های دولتی با طرح‌ها و برنامه‌های مختلف در تلاشند تا جوان‌ها را به ازدواج و فرزند آوری تشویق کنند ولی شاهد نتیجه معکوس این موضوع هستیم. شاید بتوان یکی از دلایل عمده این طلاق‌ها وعدم تمایل به ازدواج را به مسائل اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی مربوط دانست. کارشناسان این دوره را یک دوره‌گذاری می‌دانند که خواهد گذشت. در این دوران عوامل متعددی دست به دست هم می‌دهد تا شاهد این پدیده باشیم. 

چند زن و مرد جوان که یا طلاق گرفتند و یا در آستانه آن هستند در گفت‌و گو با شبکه شرق از دلایل خود برای این تصمیم می‌گویند. 

از جنگ با خانواده تا مشکلات جنسی

آرمین یکی از این جوان‌ها که حالا چند ماه از اتمام پروسه طلاقش می‌گذرد می‌گوید: «ما از اول هم رابطه چندان نرمالی نداشتیم. یک سالی دوست بودیم و بعد هم ازدواج کردیم. دوران دوستی باز همه چیز خوب بود اما کم کم دیدیم فاجعه شروع شده است. علاوه بر اینکه دخالت خانواده‌ها خیلی زیاد شده بود، ما در مورد رابطه جنسی هم تفاهم چندانی نداشتیم و همین دعواهای بین ما را بیشتر می‌کرد.

از یک طرف میخواستیم رابطه مدرن باشد و از روابط خانوادگی کلاسیک دوری می‌کردیم و از طرفی همین روابط چالش و دعواهای ما را بیشتر می‌کرد. خلاصه هر روز همه چیز بد و بدتر شد و در نهایت با پرداخت ۵۰ سکه به ایشان از هم جدا شدیم که برای من بار روانی خیلی زیادی داشت…» 

همسری بد دل داشتم

پرستو مادر جوان با پسری سه‌ساله است که یک سال قبل از همسرش جدا شده. در مورد ماجرای طلاق خود می‌گوید: «همسرم اجازه کار بیرون از منزل را نمی‌داد برای همین ما از اول ازدواخ باهم درگیربودیم من ۴سال درس خواندم تا بتوانم با مدرکم کار کنم، اوایل ازدواج همسرم کاری با این موضوع نداشت و من حتی در دوران عقد هم در یک شرکت بیمه کار می‌کردم.

 اما بعد از آنکه به خانه خودمان رفتیم نگذاشت تا کار کنم. در حالی که من کمک خرج خانه بودم و وضع مالی چندان خوبی نداشتیم. حتی من او را تشویق کردم تا به مشاوره برویم و این مشکل را حل کنیم. هر تلاشی کردم نتیجه نداد. همان دوران من بار دار شدم و کلا ماجرای کار بیرون از خانه تمام شد.

چون دستم برای مطالبه پیش او بسته‌تر شد. اما این رفتارها و ممنوعیت‌هایش بعد از به دنیا آمدن فرزندم بیشتر شد. خانه را زندان کرده بود و واقعا کاری از من ساخته نبود. تصور کنید در شرایطی هستید که وضع مالی بدی دارید اما حق کار کردن هم ندارید و به اجبار شرایط باردار شدید و حالا باید چه کرد؟ 

منبع
پارسینه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا